هر چیز، هراندازه، هرقدر هرچه باداباد: در مقام اهمال، بی علاقگی و سهل انگاری نسبت به چیزی یا امری گفته می شود، هرچه می شود بشود، برای مثال شراب و عیش نهان چیست کار بی بنیاد / زدیم بر صف رندان و هرچه باداباد (حافظ - ۲۱۰)
هر چیز، هراندازه، هرقدر هرچه باداباد: در مقام اهمال، بی علاقگی و سهل انگاری نسبت به چیزی یا امری گفته می شود، هرچه می شود بشود، برای مِثال شراب و عیش نهان چیست کار بی بنیاد / زدیم بر صف رندان و هرچه باداباد (حافظ - ۲۱۰)
عوفی نویسد کبودجامه قبیله ای بودند ساکن بین استرآباد و خوارزم و شهری داشتند بنام ’شهر نو’ یا ’شهرک نو’ که خرابه های آن هنوز در سرزمین گوکلان دیده میشود. امیر تیمور در سال 793 هجری قمری از گرگان به سملقان از راه شهر نو و حور حاباد تاخت. (از ترجمه سفرنامۀ مازندران رابینو ص 217، 218)
عوفی نویسد کبودجامه قبیله ای بودند ساکن بین استرآباد و خوارزم و شهری داشتند بنام ’شهر نو’ یا ’شهرک نو’ که خرابه های آن هنوز در سرزمین گوکلان دیده میشود. امیر تیمور در سال 793 هجری قمری از گرگان به سملقان از راه شهر نو و حور حاباد تاخت. (از ترجمه سفرنامۀ مازندران رابینو ص 217، 218)
این کلمه در این بیت خاقانی آمده است: شهر زر و تخت طاقدیس خسان را باز مرا جفت کین نوای صفاهان. و بقرینۀ تخت طاقدیس و کین نوای صفاهان که همه اسامی الحان مختلفۀ موسیقی است باید آن نیز نام لحنی از موسیقی باشد ولی در فرهنگهای معموله عجالتاًنیافتم. (یادداشتهای قزوینی ج 5 ص 232)
این کلمه در این بیت خاقانی آمده است: شهر زر و تخت طاقدیس خسان را باز مرا جفت کین نوای صفاهان. و بقرینۀ تخت طاقدیس و کین نوای صفاهان که همه اسامی الحان مختلفۀ موسیقی است باید آن نیز نام لحنی از موسیقی باشد ولی در فرهنگهای معموله عجالتاًنیافتم. (یادداشتهای قزوینی ج 5 ص 232)
یکی از دهستانهای تابع طیبات مشهد است و نفوس آن در حدود 23046 تن است. قرای عمده دهستان عبارتند از گندم شاد با 822 تن سکنه و کردیان با 1021 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9) قصبۀ مرکز بلوک بالاولایت باخرز از ولایت باخرز و خواف خراسان. (یادداشت مؤلف)
یکی از دهستانهای تابع طیبات مشهد است و نفوس آن در حدود 23046 تن است. قرای عمده دهستان عبارتند از گندم شاد با 822 تن سکنه و کردیان با 1021 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9) قصبۀ مرکز بلوک بالاولایت باخرز از ولایت باخرز و خواف خراسان. (یادداشت مؤلف)